[anar_breaking_short_code filed=NWvqRz]
سیمین روان : سرزمینی برای تغییر و بهتر شدن
روابط عالی کشف نمیشوند، بلکه ایجاد میشوند و هر انسان عادی با انگیزه کافی و تمایل به انجام کار موردنیاز برای یک رابطه موفق، میتواند بدون توجه به سابقه، شخصیت یا استعدادهایش به این هدف دست پیدا کند؛ انسانها بیشتر از آنچه تصور میکنند قادر به ایجاد یک رابطه عالی هستند؛ آنچه موردنیاز است، توسعه برخی ویژگیها و مهارتها و انگیزه لازم برای انجام آن است.
انتخاب فرد مناسب بخش مهمی از فرایند رسیدن به این موفقیت است، اما عاملی که اهمیت بیشتری دارد تبدیلشدن به فرد مناسب است؛ بهجای اینکه به دنبال همسر رؤیاهای خود باشیم، ابتدا باید ویژگیهای یک همسر رؤیایی را در خودمان پرورش بدهیم. اگر ما نقاط قوت خود را توسعه دهیم، شنونده خوبی باشیم، بتوانیم یک گفتگوی بالغانه و مذاکره خوب انجام دهیم و هنر سؤال پرسیدن صحیح را تمرین کنیم، در موقعیت خوبی قرار داریم که با همه مزایای فوقالعادهای که از یک زندگی سرشار از همکاری و عشق حاصل میشود، یک رابطه عالی ایجاد کنیم.
اغلب افراد، مهمترین آمادگی قبل ازدواج را رسیدن به بلوغ میدانند و در اکثر موارد، برداشتی که از این مطلب میشود به بلوغ جنسی و جسمانی محدود میگردد. بیشتر روانشناسان معتقدند که منظور از بلوغ در ازدواج تنها بلوغ جنسی نیست، فرد باید علاوه بر رشد جنسی در تمام ابعاد اجتماعی و اخلاقی و روانی، رشد کرده باشد.
انواع بلوغ در ازدواج عبارت است از: بلوغ جنسی، روانی، اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی، عاطفی، سیاسی، فرهنگی، معنوی، شرعی و روانشناختی که در این قسمت برخی از آنها را به طور خلاصه تشریح میکنیم.
منظور از بلوغ روانی این است که فرد، بعضی از عادات خاص خود در دوران نوجوانی را کنار میگذارد، بعضی از روابط خود را اصلاح میکند، بعضی از کارها را انجام نمیدهد، بعضی از حرفها را نمیزند و میتواند بهتنهایی و مستقل از خانواده از پس مشکلات خود بربیاید.
بلوغ اقتصادی یکی از مهمترین انواع بلوغ است که در صورت عدم رسیدن به این بلوغ، زندگی مشترک با چالشهای زیادی روبرو خواهد شد؛ بلوغ اقتصادی در یککلام یعنی توانایی ایجاد درآمد!
بلوغ اقتصادی به این معنا نیست که شما ثروتمند باشید و به حد کمال توانایی مالی داشته باشید. کسی که به بلوغ اقتصادی رسیده درست مثل کسی است که ماهی گرفتن بلد است و کسی که ثروتمند است یک دنیا ماهی دارد اما الزاماً روش ماهی گرفتن یا استفاده از ماهیهایش را نمیداند؛ بنابراین باتوجهبه اقتضائات فرهنگی، به مردان پیشنهاد میشود بدون شغل، تصمیمی برای ازدواج اتخاذ نکنند. درست است که خدا روزیرسان است اما برای وجهه خودتان، مدیریت زندگی و پایهریزی یک خانواده محکم و سالم شما نیاز به حرفهای دارید که جوهر وجودی شما و انگیزهتان برای ساختن یک زندگی متعالی را نشان دهد. رسیدن به بلوغ اقتصادی فقط مربوط به پسران نیست بلکه دختران نیز باید مدیریت و برنامهریزی اقتصادی را آموزش ببینند تا بتوانند یک زندگی همراه با پیشرفت، آرامش و دوری از فقر مادی و روحی داشته باشند.
بلوغ اخلاقی یعنی اینکه فرد بتواند رفتار و اخلاق خود را مدیریت کند، خوب را از بد تشخیص دهد و مدام اشتباه نکند؛ توانایی بخشیدن اشتباهات دیگران را داشته باشد و راستگو و درستکار باشد. در برخوردهای اجتماعی طوری رفتار کند که در عین سنگینی و وقار همکارانش او را دوست داشته باشند. آیندهنگر باشد، عواقب کارهای خود را پیشبینی کند و خود را از آسیبها و خطرات اجتماعی دور کند و درعینحال بتواند با دیگران همدلی و مهربانی کند.
در جامعه ما اغلب، فرهنگ با ادب تداعی میشود و زمانی که از فردی بافرهنگ یا دارای بلوغ فرهنگی صحبت میکنیم منظور و توجهمان به دانستن اصول احترام و ادب است. این افراد در زندگی زناشویی خود میدانند با همسر خود چگونه با احترام برخورد کنند؛ در اغلب اوقات مثبتاندیش هستند و شادی و طراوت را با خود به جمع میآورند. بعضی از افراد که مدام در حال فحش دادن به زمین و زمان هستند و انرژیهای منفی خود را به دیگران نیز منتقل میکنند، هنوز به بلوغ فرهنگی نرسیدهاند و نمیتوانند ازدواج موفقی داشته باشند.
در مقالهای که در مجله بسیار معتبر Psychology Today منتشر شده اشاره میشود که آمادگی برای ازدواج از سه بخش عمده تشکیل شده است: ایجاد خصوصیتهای اساسی، پرورش مهارتهای لازم و پرسیدن سؤالات صحیح.
بخشی از فرایند آمادگی برای ازدواج، پرورش ویژگیهایی در درون شماست که برای زندگی محترمانه، صلحآمیز و عاشقانه ضروری هستند. نمونههای از این ویژگیها عبارتاند از: صبر، پشتکار، تعهد، وفاداری، مسئولیتپذیری، انعطافپذیری، شجاعت، صداقت، بخشش، سخاوت و حسننیت. اینها مواردی هستند که به هر یک از شما کمک میکنند تا رشد کرده و واجد شرایط یک ازدواج عالی شوید.
مهارتهای موردنیاز شامل ارتباط مؤثر، از جمله صحبتکردن با احترام و گوشدادن فعال است؛ ارتباط بهصورت غیرکلامی و همچنین کلامی انجام میشود و شامل حالات چهره، حرکات و زبان بدن است. مهارتهای دیگر عبارتاند از مشارکت فعال و همکاری، مذاکره برای نیازهای خود، تعیین حدومرز، مدیریت تعارض و صداقت عاطفی از جمله تشکر و قدردانی.
ما قبل از ازدواج باید یاد بگیریم که سؤالات خوبی بپرسیم؛ زیرا زندگی سرشار از ابهام است و وقتی قرار است با فرد دیگری زندگی کنیم هنر سؤال پرسیدن به رفع ابهامها و سوءتفاهمها کمک وافری میکند؛ همچنین سؤالات خوب در دوران آشنایی به ما کمک میکنند تا فرد مدنظر خود را بهتر بشناسیم و در شناخت ابعاد مختلف زندگی، مسائل و چالشهای پیشرو، ما را یاری میرسانند؛ برای اطلاعات بیشتر میتوانید به مقاله سؤالاتی که قبل ازدواج باید بپرسیم! مراجعه کنید.
در فقه و آیین مبین اسلام محرز و مسلم است که برای ازدواج، تنها عقل و بلوغ (به معنای جسمانی) کافی نیست یعنی یک پسر بهصرف آنکه عاقل و بالغ است نمیتواند با دختری ازدواج کند همچنان که برای دختر نیز عاقله بودن و رسیدن به سن بلوغ دلیل کافی برای ازدواج نیست، علاوه بر بلوغ و علاوه بر عقل، رشد لازم است. عقل غیر از رشد است و مسئله دیگری است؛ افراد یا عاقلاند و یا مجنون، عاقلها به دو نوع تقسیم میشوند: یا رشید هستند یا غیر رشید.
رشد یکی از مفاهیم اسلامی است که در مورد بعضی احکام و مسئولیتها آورده میشود. نشنیدهاید که میگویند چند چیز از شرایط تکلیف است: یکی عقل است، اگر انسانی عاقل نباشد و مجنون باشد طبعاً از نظر اسلامی تکلیفی متوجه او نیست و دیگری بلوغ است. انسان نابالغ مانند انسان غیر عاقل در هیچ قانونی مکلف شناخته نمیشود و مسئولیتی به عهده او واگذار نمیشود. یک مفهوم دیگر هم در مقررات و قوانین اسلامی هست که حاکی از عمق تعلیمات این دین مقدس است که اگرچه اسلام آن را بهعنوان یکی از شرایط تکلیف تعیین نکرده است ولی بهاصطلاح فقها شرط بعضی از احکام وضعی و شرط قبول بعضی از مسئولیتها میباشد و آن نامش ” رشد ” است. رشد از نظر اصطلاح اسلامی، در مقابل آن چیزی است که سفاهت نامیده میشود. آدم رشید آدمی است که سفیه نیست و این با عقل فرق میکند. رشد بدین معنی است که انسان در عین اینکه عاقل است و دیوانه نیست، لیاقت مسئولیتی را که به عهدهاش گذاشته میشود ندارد.
رشد در اصطلاح فقهی مربوط به اندام نیست، یک نوع کمال روحی است. مثلاً در مورد ازدواج، پسری که میخواهد ازدواج کند باید معنی و هدف و ارزش نتایج ازدواج را درک کند و قدرت تشخیص و انتخاب و اراده داشته باشد. بهصرف تلقین اینوآن شخصی را بهعنوان همسر انتخاب نکرده باشد. همچنان که دختر نیز برای انتخاب همسر باید رشد داشته باشد.
رشد بهطورکلی یعنی حسن مدیریت خود، یعنی خود را، احساسات خود را، عواطف خود را، غرائز خود را و بالاخره قلب و دل خود را خوب اداره کردن؛ دل و احساس و عاطفه که در ازدواج تجلی میکند از هر چیز دیگر بیشتر نیازمند به مدیریت صحیح است. واژه رشد که به مدیریت تعبیر شد، صرفاً محدود به مدیریت خود نمیشود و فرد باید توانایی مدیریت یک زندگی را در خود پرورش بدهد و بحرانهای زندگی را با سعهصدر و آرامش مدیریت کند، نه اینکه با کوچکترین فشار و استرس، دچار دگرگونی شخصیت شود.
از آنجایی که عاقل بودن و مجنون نبودن در این بحث پیش از رشد، مدنظر است در این مورد به حدیثی از امام صادق علیهالسلام اشاره میکنیم که فرمود: «کسی که مالک خشم خود نباشد، مالک عقل خود نیست »؛ پس اینطور برداشت میشود که یکی از شروط عاقل بودن توانایی کنترل خشم است و هر فردی قبل از ازدواج باید خود را به این صفت، آراسته کند. همچنین امام علی علیهالسلام میفرماید: «ارزش تو به ادب توست، پس آن را با بردباری آراسته کن».
نویسنده: علی خانی (کارشناس ارشد روانشناسی)